الیارالیار، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

الیار،هدیه تکرار نشدنی من

پسرک 20 ماه و 26روزه من

1393/11/26 10:23
نویسنده : مامان مهدیه
371 بازدید
اشتراک گذاری


در هــــر جغــــرافیـــایے کــــــه بـــــــاشم "جهــــــــــت هـــــــا"

 

تفاوتے نـــــــدارند... تمــــــــام دامنـــــــــــه هــــــــاے دلـــــــــــم

 

رو به سمت"خنــــــــــده هـــــــاے " توست

 

بثص

عمر و امید مامان،پسرک 21 ماهه مامان،دیگه واسه خودت نیمچه مردی شدی و در طول روز شیر مادر نمیخوری.تشویق

این روزها هر لحظش پر از حرف و خاطره های به یاد ماندنی و تکرار نشدنیه.عزیز دلم این روز های خوب رو مدیون تو هستم گلم.تو بزرگترین و ارزشمندترین هدیه خداوند هستی.بسیار خوشبختم که تو پسرم هستی.تمام سعی مامان و بابا این هست که تو شاد زندگی کنی و در سلامت باشی.

پسر مودب مامان به تازگی برای برداشتن هر چیزی اجازه میگیری.و با گفتن اجازه میدی انگاری مجوز برات صادر میشه دیگه منتظر جواب نمیمونی.اگرم کار اشتباهی بکنی  بعد میای منو صدا میزنی که من کار بدی کردم بیا منو دعوا کن و پشت دستت میزنی.وقتی کسی حتی خودت از حموم بیاد با صدای بلند میگی عافیت....ثانیه ای دست از شیطنت و کنجکاوی بر نمیداری.فقط دو مین کافیه تا اتاقت به این شکل دربیاد.

کار این روزات شیطونی و اتیش سوزوندنه..دیگه به حد اعلا رسیده،اونقدر که اگه لحظه ای ازت غافل شم دست گل به اب میدی.توجه ومراقبت دایمی از شما زبل خان باعث شده برای کارهای دیگه وقت نکنم.

از لحظه ورود بابایی  فقط میخای با اون باشی.باباجون هم تمام سعی خودش رو میکنه تا بهترین و شادترین لحظات رو برات بسازه.یه چیز جدیدی رو میبینی که برات تازگی داره میگی قشنگه،خوشجله.....داشتی اب میخوردی که یهویی اب ریخت رو دماغت و شروع کردی به دست و پا زدن و سرفه.خیلی ترسیده بودی وقتی بابایی اومد خونه خیلی بامزه براش تعریف کردی:بابایی ایار اب یفت دماغش .ایار اوتاد.ایار سوفه کرد.بابا بوس کنبوسبستنی مالیده بود رو دستات اوردم بشورم گفتی خودم بیدم مامان.تو اشپزخونه مشغول شستن ظرفا بودم که در قابلمه افتاد و کلی سرو صدا ایجاد شد،با یه قیافه حق به جانب اومدی گفتی مامان آیوم شویوخ نکن.بعد از هر ورجه وورجه ای می یای میشینی رو مبل و میگی خسته شدم.خودتو زیر پتو قایم میکنی میگی ایار نیس!کو؟چوجا یفته؟مامان پیدا کن........

پسر مستقل من ،ترجیح میدی که خودت کارهای شخصیت رو انجام بدی..

کنترل مرتب قد و وزن........میری رو ترازو میگی مامان چند کیلو؟

یه گردش کودکانه و خانوادگی رفته بودیم که وقتی بابایی از کنار دره رد میشد گفتی بابا مواظب باش تصادوف نکنی...قیافه منو بابایی تعجب

بخاطر راه رفتن مستقل و بدو بدو در محیط بیرون از خانه از خوشحالیه زیاد حرکات عجیب و غریب از خودت در میاوردی و سراپا شور و اشتیاق بودی.

این روزها با بازی با کلمه ها و جملات انگلیسی و فارسی واقعن مامان و بابا رو شگفت زده میکنی.عزیز دلم تبحر خاصی پیدا کردی تو دلبر و دلربایی.دلبرک مامان دایره لغاتت داره بزرگ و بزرگتر میشه درست مثل خودت.

الالو(ilove u).میسو(i miss u).گی می بی لاق(give me a big hug).تنکیو(thank u).باتر میلون(water melon).تیس براش(teeth brush)

elephant.bear.bicycle.cow.hat.bus.truk.ball.rooster.balloon.brush.

الهی من قربون این زبونت برم که کلی شیرین زبون شدی ...کلی شعر یاد گرفتی.....

شعرهای مدنظرت بیشتر تو ده شلمرود،توینکل تواینکل.بع بع بلک شیپ و شیر تا بخاهی مفیده،دکتر چه مهربونه،توپولویم هست. که صبح تا شب چندین بار نصفه نیمه میخونی.ولی امان از وقتی که من ازت بخوام بخونی یا بخام فیلم بگیرم ....بخاطر همین تا حالا فیلمی در ارشیو موجود نیست ولی لغات و کلمات بامزت رو ضبط کردم مخصوصا لغات انگلیسی رو.وقتی واتر میلن رو یاد گرفتی ،بابایی از سرکار زنگ زده بود بهش گفتی باتر میلون بخر،اونم از ذوقش هندونه بدست اومد خونه....

توجه وعلاقت به اشکال هندسی خیلی بیشتر شده.منم ازین فرصت استفاده میکنم و کلی باهات کار میکنم.خب اموزش برای هرسنی شیوه و ابزار خاص همون سن رو می طلبه،برا همین من دست به دامن سیب زمینی شدم

اینم اولین اثر هنریت بوسیله چاپ با سیب زمینی

مرور اشکال هندسی واشنایی با لغتhouse

اسباب بازی های خانه سازی لگو یکی از نوستالژیک ترین وسایلی است که بازی کردن با انها سن وسال نمیشناسه..علاوه بر ماشین عشق جدیدت لگو هست.که من ازین بابت خیلی خوشحالم چون لگو یه اسباب بازی همه جانبه و خیلی مفیدیه برا شما کوچولوها

قربون مهندس کوچولوی خود برم که برج و ماشین ساخته

الهی دورت بگردم که برا برجت ایگوز(اگزوز) هم گذاشتیقه قهه

هی بهت میگم دودکشه میگی نه ایگوزه ازش دود میادراضی

موشک ساختی...مثلا داره پرواز میکنه

اینجا داری با هاپو کشتی میگیری...

فدایی داری پسر ورزشکارمبوس

 

پسندها (9)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مهتاب مامان اشکان
28 بهمن 93 8:08
سلام مهدیه جون . تبریک میگم بخاطر داشتن پسر باهوش و مؤدبی چون الیار . الهی خاله فداش بشه با اون عکسهای خوشگلش ، چه آقایی شده واسه خودش . ظرف هم میشوره . آفرین نازپسر خوشتیپ که مواظبه تا مامان و باباش تصادوف نکنند . مهدیه جون خدا حفظش کنه این پسرک کوچولوتو بخاطر اشکال رایانه ای از دادن شکلک معذورم . بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس واسه الیار ملوس
مامان مهدیه
پاسخ
ممنون خاله جوووونخیلی دوستون دارم مرسی مهتاب عزیزم....واقعا لطف داری خدا اشکان جووونو حفظ کنه انشالا همیشه مردی شاد و سالم باشه
مامان فدیا
28 بهمن 93 13:29
واااااااای چه پسر خوب و باهوشی و چه مامان مهربونی که سعی میکنه تمام لحظات قشنگ پسری و ثبت کنه
مامان ریحانه
28 بهمن 93 15:41
فدای پسر شیرین زبون بشم من که انقدر دلبری میکنه کلی به شیرین زبونیهاش خندیدم اونجا که بعد از کار اشتباهش میاد میگه من و دعوا کن عسلکم ماشالله به هوش و استعداد الیار جون واقعا جای تشویق داره عکسهای عسل طلا هم خوشگله مخصوصا اونجا که پاش توی لیوان مونده خیلی باحال ببوسید این پسر خوشگل و
مامان مهدیه
پاسخ
خدا نکنه ریحانه جوونممنونم عزیزم خیلی لطف داری امیدوارم همیشه شاد وسالم باشی و سایت برسر نازنین زهرای گل همیشگی و مستدام باشه دوستون دارم
مامان راحله
28 بهمن 93 19:16
ای جاااااااااااااااانم چه پسر خوشگلی .. هزااااااااار ماشالله
مامان مهدیه
پاسخ
فدات راحله جووون.....لطف داری
مامان نیلوفر
29 بهمن 93 8:31
الهییییییی چه پسر آقایی کمک مامانش ظرف میشوره آفرین به این پسر باهوش و شیرین زبان بووووووووووووسسسسسسسسس برای گل پسر
مامان مهدیه
پاسخ
فدات نیلوفر جان....اساسی لطف داری دوست خوبم.امیدوارم این دوستی ها پایدار باشه
عمه فروغ
30 بهمن 93 14:02
عزیزم هزار ماشاا.. به الیار باهوش و مودب حسابی از خوندن شیرین زبونی هات لذت بردم خوش به حال الیار که مامان مهربونش این قدر براش وقت میذاره ان شاا.. زحماتتون نتیجه میده و الیار پیشرفت خوبی میکنه
مامان مهدیه
پاسخ
فروغ جان افتخار میدی به وبمون سر میزنی وجود دوستای خوبی مثل شماها باعث دلگرمیه..... دوستتون دارم ممنون فروغ جان ...دعا کن بتونم مامان خوبی باشم