الیارالیار، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

الیار،هدیه تکرار نشدنی من

تو اغاز من و لحظه ی پایان منی

1394/3/7 15:2
نویسنده : مامان مهدیه
408 بازدید
اشتراک گذاری

روز ها به سرعت در حال سپری شدن هستن و ماهم در کنار اقا الیار دوساله در گیر زندگانی روزمره هستیم.

پسر کوچولوی قشنگم،افریننده ی تمام روزهای شیرینم...

خیلی بانمک شدی،گاهی وقتا حرفایی می زنی که متعجب میشیم از این همه دقت تو.رفته بودیم ازناو،خاله پری اینا هم بودن ما سوار ماشین خاله پری بودیم وقتی گردش تموم شد اومدیم سوار ماشین بابایی بشیم زدی زیر گریه که دوست ندارم من ماشین خاله پری رو میخام!!!!بابایی گفت اخه چرا پسرم؟ماشین بابا چشه مگه؟؟در کما پررویی گفتی نه بو میدهتعجبتعجب،قراضستعجب.بابایی گفت اگه بشورم تمیزش کنم چی؟گفتی نه اصلا دوسش ندارم خوجل موجل نیسغمگین.منوبابایی هم تعجب،بابا طفلی گفت حتما باید ماشینمونو عوض کنیم وگونه الیار مارو قبول نداره،منم در حمایت از بابایی گفتم خب اقا الیار میتونه پیاده بیاد فعلا همینه که هستچشمک.

خونه عزیز بودیم عمو جعفر از اموزشگاه رسید خیلی خسته بود.از خستگی تو اتاقش جلوی لپ تاب خوابش برده بود اونم کف اتاقغمگین،رفتی اتاقش بدو بدو اومدی عزیز،عمو جعفر مردهخطا،عمو جعفرو کشتنتعجبتعجبتعجبتعجب،بابا با تعجب پرسید کی؟گفتی با تفنگ کشتنمتفکر.مبینا دختر همسایمون اومده بود پایین داشتین بازی میکردین متوجه شدی که بابا گفت جمع کنیم بریم خونه قاقالا،برگشتی به مبینا گفتی برو خونتون ما داریم میریم کیوی!!!برو،مبینا گفت نه ، گفتی میزنم لهت میکنما برو نمیخام بازی کنم.منو باباییتعجبتعجبتعجب.

نقاشیت هم پیشرفت داشته یعنی از حالت خط خطی گذشته.الان یه چیزایی میکشی و میگی مثلا این باذکنکه،این ماشینه این چرخاشه،این توپه شبیه سرکله(circle).خندونک.

هر موقع می افتی زمین می گی الهی بمیرمغمگین(حرف همیشگی منو داری تکرار میکنی)و بعد میگی بوس کن خوب بشهبوس.یه روز داشتم برا خودم غذا میکشیدم میگی مامان!!میخای غذا بخوری ،چاق بشی،قوی بشی،چله بشی،بزرگ بشی اقا بشیخندونک.

میدونی کلمه هارو کجا باید بکار ببری،مثلا اگه یکی یه چیز نو داشته باشه می گی مبارکهتشویق.یاد گرفتی به خاله لیلا میگی دیگه ییی (لیلی)خطر نگیا !!!ناراحت میشه بگو خاله جوون.

در طول روز 200 بار معذرت خاهی میکنی.تا یه کار بدی میکنی خودت متوجه میشی و قبل اینکه دعوات کنم شروع میکنی به معذرت خاستن و تا با روی خوش و خنده بهت نگم باشه بخشیدمت ول کن نیستی و بغض میکنی تا ببخشمت.الهی فدای قلب مهربونت بشم منبوس

معمولا هر کی شمارو می بینه میگه الیار چه قیافه مظلومی داره اما از کارهای تو خونه و شیطنتات کسی خبر نداره......

کل خونه رو به گند می کشیدیغمگین،یه عادت بدی که داری هر وقت بهت اب ،شیر یا ابمیوه میدم بخوری تا یه لحظه غافل میشم،میریزی روی عسلی بعدش روش ماشیناتو میرونیگریه.یا میخوری تهشو میریزی رو قالیچه که گلای قالی هم باهات شریک شنغمگین.عاشق بستنی و سس قرمزی،میمالی رو دستات بعدش همه جا اثر انگشت میزاریکچل.موقع غذا خوردن هم کل لباسات با زیر انداز و کل هیکل صندلیت کثیف میشه.قربونت برم که کلی اتیش میسوزونی بعدش میگی مامان دستمال بده تمیز کنم.بغل.

حین بازی کردن واسه خودت از 1تا 10 میشماری وقتی که تموم میشه دوباره از اول انگلیسی میشماری...خیلی بامزه.صحبت کردنت خیلی شیرینه،هر کسی میبینتت عاشق حرف زدنت میشه و بوسه بارونت میکنه.

علاقت به کتاب داستان و قصه خوندن و قصه گفتن همچنان پا برجاست.تا فرصتی گیر میاری همه کتاب ها رو وسط خونه پهن میکنی و دونه دونه واسمون میاری تا بخونیم.

وقتی بهم میگی عزیزم دوست دارم باور کن دلم میخواد درسته قورتت بدم.الیار جوونم این روزا قشنگترین روزای عمر منه.خوشحالم که دارمتبوسمحبت.مامانی الهی دورت بگردم ماشالله اونقدر مودب و تو دل برویی که فقط فقط شاکر خدا هستم....وقتی چیزی میخای میگی لطفا.حتی وقتی اب و میریزی رو زمین میبینی عصبانیم میگی کارت نباشه مامانی،با اجازت!!!ببخشیدخندونکخودم تمیز میکنم.هر وقت ناراحتی میگی مامانی پیتان خیلی ناراحتم شما هم ناراحت باشمتفکر.

سیستم خاب شبانت عالی شده،دیگه تا صبح یکسره میخابی شاید یکی دوبار بیدار بشی اب بخوری و به اصرار منو بابایی جیش،بعدم سرتو میزاری رو بالشت و میخابی.در برابر خاب عصر مقاومت میکنی اما بارها تجربه کردم وقتی عصر نمیخابی سرشب خیلی بداخلاق و بهونه گیر میشی.این موضوع وقتی جایی میریم تشدید میشه.

تو ماشین وقتی افتاب میوفته قیافت کاملا اخمو میشه و باید عینک بزنی،همش میگی افتاب چشم ایارو میسوزونه.هنوزم عاشق اینی که دستتو بزاری رو شکممتعجب.در طول روز همش لمسش میکنی و سرتو میمالی به شکمم ،اگر تکونت ندم قبل خاب هم دستتو میزاری روش،میبوسی،به صورت و پاهات میمالی تا خابت ببرهخجالت.

 

 

 

خدای بزرگ جمیل بودنشو تو دشت های اطراف به طرز اعجاب انگیزی به نمایش گذاشته.دشت هایی پر گل و زیبا در دامنه کوهها.

یه جایی تو اسالم رفتیم سبز مطلق بود واقا زیبا بود...

عکس های استارا

به هردومون خیلی خوش گذشت.تو که حسابی بازی کردی و اتیش سوزوندی و هم من دوست خوبمو(خاله فروغ)بعد از مدتها دیدم.

عکسای جنگل 

رفتیم چشمه مجره اب بیاریم

الیار در خال پرداختن به عشقش یعنی پرتاب سنگ تو ابخنده.

باغ قاقالی

تولد زهرا جوون

پارکینگ خونمون در حال توپ بازی

باغ ارم

خونه ماجون

پارک

خونه عزیز

میبنا والیار

پسندها (16)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

مامان فاطمه
12 خرداد 94 8:59
ماشالله چه گل پسری!!!!!!!! مامان مهربون اگه دوست داری کد 94 و 93 رو به 1000891010 ارسال کنید تا پسرخاله های وروجک برنده بشن...برای دیدن عکسا میتونید به وبلاگم سری بزنید
مامان روژینا
12 خرداد 94 11:26
ای جونم ایلیارناز و دوست داشتنی و شیطون بلای خودم من که عاشق این شیطونیها و شیرین زبونیهاشونم عکسا و توصیفاتم حرف نداشت مهدیه جون
مامان پریا
12 خرداد 94 12:01
سلام دوست خوبم مطلب گذاشتم نظر یادت نره
عمه فروغ
12 خرداد 94 22:12
ای جونم به الیار شیرین زبون و مهربونمآفرین به گل پسری که خوندن کتا بها رو دوس داره خوشحالم که روز خوبی داشتید همیشه به شادی و گردش
مامان الیار
13 خرداد 94 10:08
قربون شیرین زبونیات برم عسلم. خیلی شیرینی.عکساتم خیلی قشنگن الیارم.
مهتاب مامان اشکان
16 خرداد 94 9:07
سلام مهدیه جون.الیار خوشگلم خوبه؟ شرمنده من دیر اومدم نظر بذارم اما لایکش کرده بودم. فدای الیار با این همه شیرین زبونی و شیرینکاریهاش مهدیه جون اشکان هم عاشق ماشین داییشه هر وقت اونو ببینه میگه من ماشینمونو دوست ندارم قراضه است خداییش بچه هم حق داره ها عاشق ماشینهای شاسی بلند و خارجیه میگه مامانی بزرگ بشم یه ماشین شاسی بلند خوشگل میخرم میگم کی رو سوارش میکنی میگه تو رو ، میگم پس بابا چی میگه بابا که اون موقع پیر میشه نمیتونه ماشین شاسی بلند سوار شه الیار هم خیلی از کارهاش مثل اشکانه راست میگه مامانی زیاد غذا نخور چاق میشیا فدای ییی گفتنت مرد کوچولو مهدیه جون محکم ببوسش از طرف من
مامان ریحانه
17 خرداد 94 10:59
سلام ممهدیه جون دیر اومدن منو ببخش سفر به کاشان دلیل این دیر اومدن هر چند این پست رو همون اوایل خوندم ولی فرصت کامنت گذاشتن نبود فدای شیرین زبونیهای الیار نازم بشم نمیدونی چقدر خندیدم وقتی به مبینا اینجوری گفته وروجک ناز و شیطون ماشالله با حرفاش خیلی براتون دلبری میکنه معذرت خواهیهاتو قربون شیرین عسل ناز وای دوره ی آب ریختن روی فرش و صندلیو که نگو ما هم دورانی داشتیم بس سخت تازه ددخمل ما یه کار دیگه هم که میکررد وقتی بهش آب میدادیم لیوان رو هم پرت میکرد و کلی لیوانامون این شکلی شکست
مامان ریحانه
17 خرداد 94 11:01
عکسای الیار جون خیلی ناز و قشنگ شده دشتهای سبز که نگید واقعا رویاییه انشالله که همیشه به گردش و سفر باشید از طرف من ببوووووووووس روی ماه الیار عزیزمو
zakieh
20 خرداد 94 17:11
قربون شیرین زبونیات خیلی شیرینی.عکساتم خیلی قشنگن الیارعزيزم
مامان آروین
23 خرداد 94 10:42
سلام مهدیه جون. همیشه به گردش و شادی. خیلی عکسای قشنگی گذاشتی. مطمئنم وقتی الیار جون بزرگ بشه از دیدن وبلاگش لذت می بره.
مامان هانیه
25 خرداد 94 19:55
فدات بشم عسلی خاله عکس هات خیلی نازه،می بوسمت
مامان آروین
27 خرداد 94 7:58
سلام عزیزم. برای پسرم می خواستم کارتون انگلیسی بگیرم که هم قشنگ باشه تا نگاه کنه و هم برای یادگیریش خوب باشه. البته من هنوز مثل شما با آروین انگلیسی کار نکردم ولی عصرها که می خوام به کارام برسم براش برنامه های تلویزیون رو می ذارم فکر کردم بهتره زبان انگلیسی باشه چون یک شبکه که عربیه برنامه کودکاش رو دوست دارم. ممنون می شم راهنماییم کنی.
مامان مهدیه
پاسخ
چشم عزیزم