بای بای پوشک
پسر زیبای من،این روزها با وجود تو و شیرین زبونیات خیلی به منو بابایی خوش میگزره.چقدر با تو بودن لذت بخش و دلنشینه،انقدر لحظه هامو پر کردی که احساس نیاز به هیچکس و هیچ چیزی نمیکنم.همه چیزم در بودنه با تو معنا پیدا میکنه.نمیدونی چقدر دوست دارم.شیرین زبونیات حد نداره.خیلی بامزه شده رفتارات و کارهات.من همه فکر و ذکرم در تو خلاصه میشه .بدون قیدو شرط و بدون حدومرز عاشقتم .
14 تولد بابایی بود یه جشن کوچواو گرفتیم ،با شیرین زبونیات بیشتر بهمون خوش گذشت.کلی دلبری کردی به بابایی تبریک گفتی.باباجون تفلد موبایک.به قول بابایی بهترین کادوی دنیارو بهش دادی.... همچین زبل شدی که نگو...شمع تولد بابایی رو هم شما فوت کردی اونم چنبار.
عباس جان تولدت مبارک سایه ت بر سر ما مستدام.
از فردای تولد بابا یعنی 15 دی طی یک حرکت انتحاری پروسه پوشک گیری رو شروع کردیم.عشق مامان داری مثل برق و باد بزرگ میشی و هر روز اقاتر از دیروز،کلا خیلی پسر ماهی هستی.بالاخره بعد از 4 روز تلاش مداوم و صدالبته صبر و حوصله و تشویق و تشویق شما یادگرفتی بگی جیش داری.کارتون المو بزرگ شده و شعر مامان بیا جیش دارم خیلی کارساز بود.هر یه ربع میبردمت دسشویی.....
حالا دیگه کامل خودت قبل از جیش خبردارم میکنی،دیگه هم هی ازت نمیپرسم الیار جیش داری؟هر روز هم بهتر از روز قبل میشی
یه هورای بلند به تو گل پسرم
جایزه هات